کد خبر 418084
تاریخ انتشار: ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۸:۲۳

امام جمعه دره شهر در کنار مسئولیت امامت جمعه و همه آن وظایف مرسو‌می‌که از یک روحانی در تبلیغ و ترویج دین و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم و اهل بیت علیهم السلام انتظار ‌می‌رود، شغل خانگی پرورش قارچ خوراکی هم راه انداخته بود.

به گزارش مشرق، چند ماه پیش بود که در خبرگزاری‌ها و سایت‌ها، خبری خواندم درباره یک روحانی متفاوت. این روحانی متفاوت، حجت الاسلام و المسلمین محمدجواد قنبربیگی، امام جمعه جوان دره شهر در استان ایلام بود. جذابیت خبر آنجا بود که امام جمعه دره شهر در کنار مسئولیت امامت جمعه و همه آن وظایف مرسو‌می‌که از یک روحانی در تبلیغ و ترویج دین و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم و اهل بیت علیهم السلام انتظار ‌می‌رود، شغل خانگی جالبی هم راه انداخته بود؛ پرورش قارچ خوراکی! خبر برایم جذابیت داشت به ویژه از آن جهت که این صنف گاهی متهم شده است که کار یدی انجام نمی‌دهد. بعد از چند روز جستجو سرانجام توانستم با این روحانی جوان خوش صحبت هم کلام شوم. محور گفتگوی ما با امام جمعه دره شهر بیشتر معطوف به رابطه میان اقتصاد مقاومتی و مشاغل خانگی، سیره اهل بیت علیهم السلام در حوزه تولید و فاصله فرهنگ عمو‌می‌ما با این سیره عملی و جزئیاتی درباره شیوه عملی کردن ایده تولید قارچ خوراکی در خانه این روحانی است.


یکی از تأکیدات رهبر معظم انقلاب به ویژه در این چند سال که تحریم‌های غرب علیه کشورمان قوت بیشتری گرفته، تکیه بر توانمندی‌های داخل کشور برای عبور از تحریم‌ها در سایه تقویت اقتصاد مقاومتی بوده است. یکی از مفهوم‌های اقتصاد مقاومتی، بهره‌گیری از ظرفیت‌هایی است که هم ‌می‌تواند به کاهش بیکاری و تبعات اجتماعی و فرهنگی آن منجر شود و هم از میزان واردات و خروج ارز از کشور بکاهد. به همین دلایل مشاغل خانگی یک پایه مهم در اقتصاد مقاومتی هستند چون نیازی به وام‌های سنگین ندارند و بار مالی چندانی هم روی دست دولت نمی‌گذارند و تورم‌زا هم نیستند. نظر شما در این‌باره چیست؟

اشاراتی که شما به بیانات مقام معظم رهبری داشتید در واقع تبیین‌کننده نیاز امروز جامعۀ ماست و اگر ما راهی برای اجرایی شدن این ایده‌ها پیدا و در سیاست‌های اقتصادی کشور عملیاتی‌شان کنیم، محرک‌های خوبی در اقتصاد کشور خواهیم بود، ضمن این که اثرات عملیاتی کردن این نکات صرفا در اقتصاد متوقف نمی‌ماند. کسی که تا دیروز مثلا روی مشاغل خانگی حساب باز نمی‌کرده و باور نداشته بتواند از این راه امرار معاش کند وقتی آثار آن را در زندگی خودش یا دیگران ببیند امیدوارتر خواهد بود و این امیدواری در متن‌زندگی او خواهد آمد. واقعا ‌می‌شود از همه فرصت‌ها و امکانات این کشور به نحو مطلوب استفاده کرد. اشکال کار این جاست که ما گاهی تنگ نظرانه به این منابع و فرصت‌ها نگاه ‌می‌کنیم و تلقی‌مان مثلا این است که فقط نفت ‌می‌تواند منبع درآمد باشد یا مثلا معادن و کانی‌ها، در صورتی که اصل معادن و معادن اصلی در فکر و اندیشه من و شما است.

ما گاهی برآوردمان این است که مثلا این کالاهای چینی که دنیا را تسخیر کرده‌اند و کشتی‌هایی که اجناس چینی را بی وقفه به قاره‌های مختلف دنیا در اقیانوس‌ها ‌می‌برند همه‌شان در سوله‌های بزرگ صنعتی تولید شده‌اند در صورتی که اخبار مستند نشان ‌می‌دهد بخش قابل توجهی از اقتصاد چین به کارگاه‌های کوچک و حتّی به یک معنا مشاغل خانگی متّکی است. یعنی بخشی از قطعات در خانه‌ها تولید ‌می‌شود و به کارگاه‌های کوچک انتقال داده ‌می‌شود و از آن جا نهایتا به مراکز بزرگ‌تر ‌می‌رود یا این که اصلا صفر تا صد یک محصول در خانه‌ها یا کارگاه‌های کوچک ساخته ‌می‌شود.

راهی که این کشورها رفته‌اند با تأکیدات بیشتری در فرهنگ اسلا‌می ‌ما وجود دارد، حالا این که ما از این ظرفیت‌ها بهره نمی‌بریم و از این معارف غبارزدایی نمی‌کنیم ایراد ماست نه ایراد آن معارف. ما روایتی داریم که در آن فضای روایت این گونه تصویر شده است که: امام صادق علیه السلام در یک هوای داغ و سوزان وسط تابستان مشغول کار و فعالیت است. ظاهرا یکی از این عارف نماها حضرت را در این حالت ‌می‌بینند، به امام نگاهی ‌می‌اندازند و ‌می‌گویند اگر شما در این حال از دنیا بروید مرتکب گناه شده‌اید چون جانتان را به خاطر مادیات و مال دنیا از دست داده‌اید. امام در جواب این فرد ‌می‌گویند اگر من در این حالت که جسمم را به زحمت انداخته‌ام از دنیا بروم خیلی برای من ارزشمند خواهد بود و مقام مجاهدان به من داده خواهد شد. ‌می‌فرماید: «خرجت فی طلب الرزق لاستغنی عن مثلک / بیرون آمده‌ام و عرق ‌می‌ریزم و کار ‌می‌کنم تا محتاج دیگرانی مثل تو نباشم.»

چند وقت پیش در نهج البلاغه، عبارت تکان دهنده‌ای از امیرالمؤمنین دیدم که: «از رحمت خداوند به دورند کسانی که آب و خاک داشته باشند و در فقر به سر برند.» این عبارت از کسی است که ما خود را پیرو او ‌می‌دانیم و فکر ‌می‌کنم اگر روبه‌روی امیرالمؤمنین بایستیم بسیاری از ما شرمنده خواهیم بود.

اصلا سلوک امیرالمؤمنین در زندگی‌شان حقایق بسیاری را در این‌باره برملا ‌می‌کند. ما در روایاتمان داریم که روزی امیرالمؤمنین، شتری را ‌می‌بردند. گونی‌های بزرگی بار این شتر شده بود. از حضرت پرسیدند در این گونی‌ها چیست. حضرت فرمودند ۱۰۰ هزار درخت خرما. این‌ها ۱۰۰ هزار هسته خرما است تا علی بیل بزند و آن‌ها را بکارد و پای هر کدام هم نماز بخواند.
یعنی آن قدر توکل دارد که هسته خرما را نخل ‌می‌بیند و عاقبت هم آن هسته‌ها را نخل ‌می‌کنند.
بله، چون صبور است و به کارش ایمان دارد. ایراد ما این است که صبور نیستیم، نکاشته ‌می‌خواهیم دور کنیم. چیزی را ‌می‌کاریم و ‌می‌خواهیم چیز دیگری را درو کنیم. در صورتی که امروز در همه خانه‌های ما چه خانه‌های شهری و چه آپارتمانی ظرفیت‌های بسیار خوبی برای کمک به اقتصاد خانواده و در سطح کلان‌تر اقتصاد کشور وجود دارد.

شما در استانی حضور دارید که از محروم‌ترین استان‌های کشور است. نرخ بیکاری در استان ایلام از بسیاری از استان‌های کشور بالاتر است. البته دلایل مختلفی هم دارد. از سرمایه‌گزاری‌های کم صنعتی تا پارامترهای دیگر. اما ‌می‌شود در همین استان هم ابتکاراتی به خرج داد و از محرومیت‌ها کاست.

ببینید، ما از فقر فکری رنج ‌می‌بریم و این‌ها حقیقتا باید ریشه‌یابی شود. شما امروز در کشور ‌می‌بینید وقتی کسی مدرکی ‌می‌گیرد حالا لیسانس یا فوق لیسانس دیگر نمی‌توانی دست و پای او را به تولید و کشاورزی و دامداری بند کنی. آن جوان یک جور افت شخصیت ‌می‌داند که مثلا با مدرک دانشگاهی کار کشاورزی یا دامپروری کند. در حالی که من این جا کسی را ‌می‌شناسم که دکترای تاریخ دارد اما چوپانی ‌می‌کند. ما باید به این نگاه کنیم که خداوند قرار است از چه راهی و طریقی روزی من بنده را تأمین کند.

گاهی از «مِن حیث لا یحتسب» یا همان روزی‌هایی که خودشان به سراغ انسان مى‌‏‌آیند.
بله، از جایی که آدم گمان نمی‌کند. یک وقت مقدّر نیست من با این مدرک دانشگاهی که گرفته‌ام نان دربیاورم. چه اشکالی دارد از راه دیگر روزی‌ام تأمین شود اما گاهی ما سفت و سخت ‌می‌چسبیم که نه، نمی‌شود. شما نگاه کنید به این که دور و بر مان آدم‌هایی را ‌می‌بینیم که به آن معنا کار اداری و دولتی ندارند و حقوق بگیر جایی هم نیستند اما بهترین زندگی‌ها را دارند.

ولی متأسفانه این تفکر حتی در نخبگان ما وجود دارد که پشت میزی پیدا کنند و پشت آن میز رسوب کنند. انگار تلاش کردن و شغل ایجاد کردن سخت است و ما به آن تن نمی‌دهیم.
بنده به واسطه مسئولیتی که دارم با جوان‌ها مواجه ‌می‌شوم. برخی از آن‌ها دنبال همین اتفاقات هستند یا این که مثلا از من ‌می‌خواهند آن‌ها را به جایی، بانکی معرّفی کنم که مثلا ۱۰۰ میلیون تومان وام بگیرند و کاری را شروع کنند. اولا که این کار شدنی نیست. یعنی اگر هر جوانی در این کشور بخواهد ۱۰۰ میلیون وام بگیرد بانک‌ها این منابع را ندارند و اصلا داشته هم باشند تبعات منفی خودش را دارد در ثانی حتی اگر هم بشود ما باید از کوچک و کم شروع کنیم، یعنی با آن سرمایه‌های کوچک و در قالب همین مشاغل خانگی تمرین کنیم و بعد که ضعف‌هایمان را پیدا کردیم فضای کارمان را گسترش بدهیم.



‌می‌خواهم از الگویی که شما در این فعالیت ایجاد کرده‌اید بپرسم. البته فعالیت شما تبعات بسیار مثبت فرهنگی و اجتماعی هم دارد چون به هرحال آدم گاهی این زمزمه‌ها را در جامعه ‌می‌شنود که مثلا چرا عده ای از دین ارتزاق ‌می‌کنند. من درباره این گزاره قضاوتی ندارم چون اصلا محور بحث ما نیست و خودش بحث مفصلی ‌می‌طلبد. اما این که تصویر شما به عنوان امام جمعه یک شهر که در کنار مسئولیت دینی و ترویجی و تبلیغ مکتب اهل بیت علیهم السلام در زیرزمین خانه خودتان کسب و کاری راه انداخته و اشتغال ایجاد ‌می‌کنید در رسانه‌ها منعکس ‌می‌شود بسیار حس مثبتی دارد. اگر ممکن است بفرمایید چه شد که به این حوزه ورود کردید؟

درباره آن تفکری که گفتید در جامعه وجود دارد دارد بله گاهی ما دور و برمان این حرف‌ها را ‌می‌شنویم. مثلا ‌می‌گویند ما مالمان را بدهیم شما بخورید؟ یک وقت کسی این حرف را زد من به ایشان گفتم خدا نکند و خدا روزی را نیاورد که به زکات شما نیاز داشته باشم. من از سوم ابتدایی کار کرده‌ام. سوم ابتدایی بودم پدر مرحومم مرا برد پیش یک جوشکار و من تا اول دبیرستان کارم جوشکاری و درست کردن در و پنجره بود و درآمد داشتم. بعد هم دیپلم گرفتم و در داروخانه نسخه ‌می‌پیچیدم. بعد هم که آمدیم حوزه و مشغول تبلیغ دینی شدیم. این کار هم آخرین کارمان است که هم یک نوع تبلیغ اشتغال‌های خانگی باشد و هم این که پشت ما حرف درنیاورند که مثلا این‌ها منتظر مال مردم نشسته‌اند.

من یادم نمی‌رود حاج آقا موحدی، امام جمعه سابق شهرستان ایوان که امروز امام جمعه تویسرکان شده‌اند در خانه شان قالی ‌می‌بافتند. هم خودشان و هم خانواده‌شان قالبیافی ‌می‌کردند و خاطرم است زمانی که ایشان امام جمعه ایوان بودند فرهنگ قالیبافی را در این منطقه رایج کردند. خب این‌ها اتفاقاتی است که متأسفانه کم تر در میان مردم و رسانه‌ها بازگو ‌می‌شود.

یکی از انحرافات تفکری در بین ما ممکن است این باشد که برای دنیا نباید کوشش کرد، نسبت به دنیا باید سرد بود و حریص نبود. یعنی یک تلقی خاص درباره روزی و قسمت و باور این که انگار کار برای دنیا حرام کردن وقت است.
بله اما توجه کنید که سیره پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) بهترین راهنما است. اهل بیت، معیار را دست ما داده‌اند که در دنیا به گونه‌ای زندگی کن که انگار برای همیشه در دنیا خواهی بود و به گونه‌ای به آخرتت فکر کن که انگار همین امروز از دنیا خواهی رفت.


کا پرورش قارچ را چطور شروع کردید؟

در خانه‌مان زیرزمین متروکه‌ای داشتیم که عملا آشغال‌دانی شده بود. یک روز گفتیم این زیرزمین را خلوت کنیم. به زیرزمین که سر و سامانی دادیم چند کارشناس آوردیم که زیرزمین را بازدید کردند و یکی‌شان گفت برای پرورش قارچ خوراکی محیط مساعدی است چون اولا رطوبت خوبی دارد و بعد هم نور کم و تاریک است. خب رفتیم مقدمات کار را فراهم کردیم و کار شروع شد.


‌می‌توانید جزیی‌تر بگویید که چه کار کردید؟

اول کار یک تن کمپوست خریدیم.


از جایی هم وام گرفتید؟

نه خیر، این کار را با دو سه میلیون تومان شروع کردیم. البته هدف ما بیشتر تبلیغ عملی اقتصاد مقاومتی بود که ‌می‌شود در هر جا و هر شرایطی تولید کرد.


برای چند نفر شغل ایجاد شد؟

دو نفر به جز بنده در این کار فعّالند.


برداشت هم کرده‌اید؟

بله. برداشت داشته‌ایم. البته ما در مرحله اول ‌می‌خواستیم ببینیم اصلا ‌می‌توانیم تولید کنیم یا نه. ‌می‌شود یا نه. بنابراین با کم شروع کردیم اما حالا ۳ تن کمپوست هم خریده‌ایم و انتظارمان این است که ۹۰۰ کیلو تا یک تن برداشت داشته باشیم.


حتما برآورد بازار را هم داشتید که اصلا در دره شهر کسی این محصول را ‌می‌خرد؟

ما قبل از این که کار را شروع کنیم پرس‌وجو کردیم و دیدیم مردم از قارچ در خوراکی‌هایشان استفاده ‌می‌کنند البته فست فود در دره شهر کم است اما خود مردم با مصرف قارچ آشنا هستند. جالب است که بهار دره شهر، بهمن ماه است و یک سری قارچ‌های خوراکی خودرو در کوه‌های اطراف این جا در همین ماه رشد ‌می‌کند که مردم با شوق و ذوق ‌می‌روند و این قارچ‌ها را ‌می‌چینند.


برایم جالب است بدانم بازخوردهای خبری پرورش قارچ در خانه امام جمعه دره شهر چه بود؟

بیش از ۹۵ درصد خوشحال بودند و تبریک ‌می‌گفتند.


بازخوردها از دره شهر بود؟

همه جا، از دره شهر، از شهرستان، استان و تهران. به ویژه عکس‌العمل‌های جوان‌ها برایم جالب بود که تماس ‌می‌گرفتند و از ما مشاوره ‌می‌خواستند تا آن‌ها هم چنین کسب و کاری را شروع کنند. این عکس‌العمل‌ها واقعا برایم شوق‌انگیز بود.


و قضیه آن ۵ درصد چه بود؟

خب به ندرت هم آدم‌هایی پیدا ‌می‌شدند که ‌می‌گفتند این کار در شأن شما نیست یا مثلا شما هم وارد کارهای مادی و پول درآوری شده‌اید در حالی که این کارها در شأن شما نیست و روحانی نباید وارد فضای کسب و کار شود. البته ما خیلی به این حرف‌ها اعتنا نمی‌کنیم. این افراد از دار و دسته همان سفیان ثوری‌ها هستند که به امام صادق علیه السلام گفت شأن شما بالاتر از این است که در گرما دنبال مادیات بروید. اما حضرت فرمود این کار بهترین عبادت است.

چند وقت پیش در کتابی ‌می‌خواندم در مراسم خاکسپاری ابراهیم فرزند خردسال رسول الله (ص)، حضرت تأکید داشتند حتما قبر درست کنده شود و به اصطلاح کار متقن باشد. یعنی حتی قبر یک کودک هم باید بر اصول باشد. این تأکید پیامبر در بطن خود واجد حرف‌های بسیاری است. از جمله کاری که از زیر دست یک مسلمان بیرون ‌می‌آید حتی الامکان باید بی نقص و به قول امروزی‌ها استاندارد باشد. خب اگر همین رفتار پیامبر صلی الله علیه و آله الگوی تولیدکنندگان ما باشد آن وقت ما این همه شکایت مصرف کنندگان از کفیت پایین مثلا فلان تولید صنعتی را نخواهیم داشت.
همان جا پیامبر ‌می‌فرمایند خدا دوست دارد بنده‌اش وقتی کاری انجام ‌می‌دهد درست و محکم باشد ولو آن کار ساخت یک قبر باشد. ببینید، بخش فرهنگ عمو‌می‌ما هنوز با اندیشه‌ها و تفکرات و سیره اهل بیت (ع) و پیامبر (ص) آشنا نیست. ما به صورت عمیق این مطالب را به خورد فرهنگ عمو‌می‌مان نداده‌ایم و ضعف‌های ما در این باره مشهود است. خب واقعا زیبنده یک جامعه مسلمان نیست که فرهنگ کارمندی‌اش به گونه‌ای باشد که مثلا در اداراتش، میزان کار مفید به چند دقیقه برسد در حالی که آن کارمند روزانه ۸ ساعت تعهد ساعتی به آن اداره داده و باید در آن ۸ ساعت کار مفید انجام بدهد. البته در همین جامعه ما آدم‌هایی را ‌می‌بینیم که بسیار خوب از زمانی که در اختیار دارند استفاده ‌می‌کنند. شکر خدا در همین‌جا معلّم‌ها و کارمندهایی را ‌می‌بینم که هم به کار اداری و آموزشی‌شان ‌می‌رسند و هم کشاورزی ‌می‌کنند.




منبع: متن زندگی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس